تمام شد...........
 
وبلاگ مهندسی برق قدرت روزانه ي دانشگاه کردستان ورودی 90
 
 
پنج شنبه 3 دی 1394برچسب:, :: 13:23 ::  نويسنده : همکلاسی

بعده چهار سال ساعت 5:15 بعد از ظهر روز 94/10/2 آخرین کلاسمونم رفتیم

روزای خوب و بد داشتیم البته روزای خوب خیلی بیشتر بود

هر چی بود تموم شد مهم اینه که الان دیگه یه سری آدم جدید و میشناسیم

آدمایی که مهمترین لطفی که میتونیم بهشون بکنیم اینه که از یادمون نرن

ان شاءالله که از این به بعد خیر و موفقیت و سلامتی و آرامش داشته باشیم

 



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 2:1 ::  نويسنده : همکلاسی

تو شیرینی منم فرهاد اُستاد

مثه قندیو من قنّاد اُستاد

به نزدت آمدم دانش بجویم

نگیر اِنقد به من ایراد اُستاد

به منچه اختلافِ آن دو خازن؟

اِلهی که بِشَن دلشاد اُستاد!

برایِ نمره به هرجا دویدم

شدم عینِ خودِ سَنباد اُستاد!

فدایت نمره که ارثِ پدر نیست!!

کمک کن واحدم اُفتاد اُستاد!
...

 



ادامه مطلب ...


جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:17 ::  نويسنده : همکلاسی

 



جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:14 ::  نويسنده : همکلاسی

 حاج حسن زیارتت قبول

                                      از طرف دوستان همکلاسی



شنبه 28 بهمن 1391برچسب:, :: 12:55 ::  نويسنده : همکلاسی

اینم یه داستان قشنگ واسه روز اول ترم

یارو زبونش می گرفته، می ره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟

کارمند داروخونه می گه: دیب دیگه چیه؟

یارو جواب می ده: دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
کارمنده می گه: والا ما تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟
یارو می گه: بابا دیب، دیب!
طرف می‌بینه نمی فهمه، می ره به رئیس داروخونه می گه.

اون میآد ‌می پرسه: چی می‌خوای عزیزم؟

یارو می گه: دیب!
رئیس می پرسه: دیب دیگه چیه؟
یارو می گه: بابا دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ‌ورش دیب داره.
رئیس داروخونه می گه: تو مطمئنی که اسمش دیبه؟
یارو می گه: آره بابا. خودم دائم مصرف دارم. شما نمی‌دونید دیب چیه؟
رئیس هم هر کاری می‌کنه، نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه…

یکی از کارمندای داروخونه میآد جلو و می گه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین آقا
زبونش می‌گیره. فکر کنم بفهمه این چی می‌خواد. اما الان شیفتش نیست.
رئیس داروخونه که خیلی مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره
دنبالش، سریع برش داره بیارتش.
می‌رن اون کارمنده رو میارن. وقتی می رسه، از یارو می‌پرسه: چی می خوای؟
یارو می گه: دیب!
کارمنده می گه: دیب؟
یارو: آره.کارمنده میگه: که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟
یارو: آره.
کارمند: داریم! چطور نفهمیدن تو چی می خوای؟!
همه خیلی خوشحال شدن که بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی
انبار و دیب رو میذاره توی یه مشمع مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی
کارش.
همه جمع می شن دور اون کارمند و با کنجکاوی می‌پرسن: چی می‌خواست این؟
کارمنده می گه: دیب!
می‌پرسن: دیب؟ دیب دیگه چیه؟
می گه: بابا همون که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی می شه و می گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم
دیب چیه؟
کارمنده می گه: تموم شد. آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!!!!!



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 9:46 ::  نويسنده : همکلاسی

این فایل شامل یک سری مسائل حل شده ی ریاضی مهندسی به صورت pdf است

 

دانلود



سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 21:15 ::  نويسنده : همکلاسی

یک سری آموزش متلب ,اگر چه کامل نیست ولی امیدوارم به دردتون بخوره 

 

دانلود



پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : همکلاسی

می خواهم طوفانی شوم

 

در این دنیای طوفانی، تا هم رکاب دنیا شوم.

طوفان تو، شکنجه ی من

 

طوفان من، سیگارو سکوت،

 

 شاملوی عزیز سکوت سرشار از ناگفتنی ها نیست، سکوت یعنی پایان، پایان من

 




پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 14:8 ::  نويسنده : همکلاسی

اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست

جیبهایم خالیست

پدری دارم

حسرتش یک شب خواب!

دوستانی همه از دم ناباب

 و خدایی که مرا کرده جواب

اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند
که من اینجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم 



یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, :: 11:51 ::  نويسنده : همکلاسی



شنبه 11 آذر 1391برچسب:, :: 23:1 ::  نويسنده : همکلاسی

Power Stations - نیروگا ه ها 

در دنيا 5 منبع انرژي ,كه تقريبا تمام برق دنيا را مهيا مي كنند , وجود دارد. آنها ذغال سنك, نفت خام, گاز طبيعي , نيروي آب و انرژي هسته اي هستند. تجهيزات هسته اي , ذغالي و نفتي از چرخه بخار براي برگرداندن گرما به انرژي الكتريكي : بر طبق ادامه متن : استفاده مي كنند



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 23:44 ::  نويسنده : همکلاسی

 این فایل اطلاعات مفیدی رو در مورد ترانسفورماتور ها به شما میده

 

دانلود



سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, :: 1:33 ::  نويسنده : همکلاسی

آنقدر بخندي که دلت درد بگيره

بعد از اينکه از مسافرت برگشتي ببيني هزار تا نامه داري

براي مسافرت به يک جاي خوشگل بري

به آهنگ مورد علاقت از راديو گوش بدي

به رختخواب بري و به صداي بارش بارون گوش بدي

از حموم که اومدي بيرون ببيني حو له ات گرمه !

آخرين امتحانت رو پاس کني
   
کسي که معمولا زياد نمي بينيش ولي دلت مي خواد ببينيش بهت تلفن کنه

توي شلواري که تو سال گذشته ازش استفاده نمي کردي پول پيدا کني

براي خودت تو آينه شکلک در بياري و بهش بخندي !!!

تلفن نيمه شب داشته باشي که ساعتها هم طول بکشه

بدون دليل بخندي

بطور تصادفي بشنوي که يک نفر داره از شما تعريف مي کنه

از خواب پاشي و ببيني که چند ساعت ديگه هم مي توني بخوابي !

آهنگي رو گوش کني که شخص خاصي رو به ياد شما مي ياره

عضو يک تيم باشي

از بالاي تپه به غروب خورشيد نگاه کني

دوستاي جديد پيدا کني

لحظات خوبي رو با دوستانت سپري کني

.کساني رو که دوستشون داري رو خوشحال ببيني

يه دوست قديمي رو دوباره ببينيد و ببينيد که فرقي نکرده

عصر که شد کنار ساحل قدم بزني

يادت بياد که دوستاي احمقت چه کارهاي احمقانه اي کردند و بخندي

و بخندي و ....... باز هم بخندي

 



یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 21:16 ::  نويسنده : همکلاسی

امیدوارم از این بیشتر نشه

 

دانلود



شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 22:5 ::  نويسنده : همکلاسی

هنگام درس دادن استاد سر کلاس :
(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)


وقتی استاد خبر امتحان رو میده :
(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)

موقع امتحان:

(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)


وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:
(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)


وقتی که نمره ها رو میزنن :
(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) 



دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, :: 22:52 ::  نويسنده : همکلاسی

 



دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, :: 22:48 ::  نويسنده : همکلاسی

 

 

 



پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, :: 13:47 ::  نويسنده : همکلاسی

فایل آموزش برنامه نویسی به صورت pdf و شامل مطالب مختصر و مفیدی است 

 

دانلود



پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, :: 13:40 ::  نويسنده : همکلاسی

این برنامه ها توسط استاد حیدری روی صفحه ی اسناد گوگل قرار داده شده بود و شامل 11 برنامه است

 


دانلود



پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, :: 13:34 ::  نويسنده : همکلاسی

فایلها به صرت فشرده هستند

 

دانلود 



یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, :: 11:43 ::  نويسنده : همکلاسی

فايل به صورت فشرده است

 

دانلود



شنبه 8 مهر 1391برچسب:, :: 20:17 ::  نويسنده : همکلاسی

فایل به صورت فشرده شده است لطفا بعد از دانلود آن را از حالت فشرده خارج کنید

 

دانلود 



سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 13:17 ::  نويسنده : همکلاسی

استادى در شروع کلاس درس، لیوانى پر از آب به دست گرفت. آن را بالا نگاه داشت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند 50 گرم، 100 گرم، 150 گرم.

استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقاً وزنش چقدر است. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقى خواهد افتاد.

شاگردان گفتند: هیچ اتفاقى نمی افتد. استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقى می افتد؟ یکى از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد می گیرد. حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟

شاگرد دیگرى جسارتاً گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار می گیرند و فلج می شوند. و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند. استاد گفت: خیلى خوب است. ولى آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟ شاگردان جواب دادند: نه پس چه چیز باعث درد و فشار روى عضلات می شود؟ من چه باید بکنم؟

 

شاگردان گیج شدند: یکى از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید. استاد گفت: دقیقاً . مشکلات زندگى هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید، اشکالى ندارد. اگر مدت طولانی ترى به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کارى نخواهید بود.

فکر کردن به مشکلات زندگى مهم است. اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرید، هر روز صبح سرحال و قوى بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشى که برایتان پیش می آید، برآیید! دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذار. زندگى همین است!

 



شنبه 11 شهريور 1391برچسب:, :: 16:28 ::  نويسنده : همکلاسی

مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن

منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن

شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه: زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن

معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام

پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم

پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده

منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه: ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه

شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه: زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت

معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه: کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق

پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه: راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و میاد

مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت...

 

 

 



پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:, :: 22:46 ::  نويسنده : همکلاسی

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.

 

 

همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.

 

 

 

بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.

 

 

سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!

 

 



پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:, :: 22:41 ::  نويسنده : همکلاسی

نگو در خانه ی ما برق رفته

بگو در کل دنیا برق رفته

 

بکن یک لامپ را در خانه خاموش

نمی دانی که صد جا برق رفته ؟

 

تمام شهر از بالا به پایین 

و از پایین به بالا برق رفته

  

نمی بینم ستاره در سماوات

از اینجا تا ثریا برق رفته

  

خداوندا به کل شهروندان

بده  صبراً جمیلا  برق رفته !

 

اگر دارند چادر برق رفته 

اگر دارند ویلا برق رفته

 

ندارد فرق دارا با ندارا(!)

عدالت را! چه زیبا برق رفته

 

رود مجنون که ups بیارد

سر میک آپ لیلا برق رفته

 

چو برقت می رود خوابت می آید(!)

لالا لالا لالالا برق رفته

 

پیامک می زنی:  meeting canceled

ندا! سارا! سمیرا! برق رفته

 

فلانی در سخنرانیش می گفت:

 لذا ایضا لهذا برق رفته

 

نبودِ برق یک بحث جهانی است

همین الان اروپا برق رفته

 

به جان حضرت حافظ که چندی است

سمرقند و بخارا برق رفته...

  

جواب بچه را بابا چنین داد:

نمی یابیم قاقا برق رفته

 

به جای قصه ی دارا و سارا

از این پس: آب بابا برق رفته

 

دعاهامان نمی گردند اجابت

مگر در عرش اعلا برق رفته؟!

 

مسلمان نشنود کافر نبیند

که حتی در کلیسا برق رفته!

  

 بیا تا دست یکدیگر بگیریم 

بیا کاری بکن تا برق رفته

 

فضا آرام و تاریک و رمانتیک

درست عین تو فیلما! برق رفته

 

و مردی با زنش می گفت هر شب

صدا کم کن که سیما برق رفته!

 

 مرا کیفیت چشم تو کافی است

ولی افسوس! حالا برق رفته

 

 الا یا ایها الساقی ادر کـَ...

که ناگه بین اجرا برق رفته!

 

دوباره ماند شعرم نیمه کاره

دوباره باز گویا برق رفته...

 



چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, :: 21:23 ::  نويسنده : همکلاسی

از لامپ های مهتابی چی میدونی؟

دانلود



چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, :: 21:1 ::  نويسنده : همکلاسی

توضیح مطالب ابتدایی در مورد انواع لامپها و باتری ها                                                                                         امیدوارم به دردتون بخوره

دانلود

 



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ ما خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ مهندسی برق قدرت دانشگاه کردستان ورودی 90 و آدرس power90.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 28
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1

                    
 
 
 
دریافت کد جملات شریعتی
نایت اسکین-جملات شریعتی